البقرة :155 وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين
مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ قُدَّامَ قِيَامِ الْقَائِمِ عَلَامَاتٍ بَلْوَى مِنَ اللَّهِ تَعَالَى لِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ قُلْتُ وَ مَا هِيَ قَالَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ قَالَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ يَعْنِي الْمُؤْمِنِينَ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ مِنْ مُلُوكِ بَنِي فُلَانٍ فِي آخِرِ سُلْطَانِهِمْ- وَ الْجُوعِ بِغَلَاءِ أَسْعَارِهِمْ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ فَسَادِ التِّجَارَاتِ وَ قِلَّةِ الْفَضْلِ فِيهَا- وَ الْأَنْفُسِ قَالَ مَوْتٌ ذَرِيعٌ - وَ الثَّمَراتِ قِلَّةِ رَيْعٍ مَا يُزْرَعُ وَ قِلَّةِ بَرَكَةِ الثِّمَارِ- وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ عِنْدَ ذَلِكَ بِخُرُوجِ الْقَائِمِ ع ثُمَّ قَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ هَذَا تَأْوِيلُهُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْم.[1]
محمّد بن مسلم از امام صادق (عليه السّلام) روايت كرده كه آن حضرت فرمود: «همانا پيش از قيام قائم عليه السّلام نشانههائى خواهد بود از جمله: آزمايش از جانب خداى تعالى براى بندگان با ايمان می باشد.
عرض كردم: آن آزمايش چيست؟ فرمود: همان فرمايش خداى عزّ و جلّ است كه وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ...
آن حضرت فرمود:
«حتما شما را خواهيم آزمود» يعنى مؤمنان را
«به چيزى از ترس» از پادشاهان فلان خاندان در پايان سلطنتشان
«و گرسنگى» با گرانى نرخهايشان
«كاستى در مالها» منظور خراب شدن بازرگانى و كم شدن رشد و سود در آن،
«و جانها» حضرت (در باره آن) فرمود: يعنى مرگ زودرس
«و ميوهها» كم شدن بارورى آنچه كاشته مىشود و كمبود بركت ميوهها و محصولات مراد است،
«و بردباران را بشارت ده» بدان هنگام به خروج قائم [عليه السّلام]».
سپس به من فرمود: اى محمّد اين تأويل آن است، همانا خداى عزّ و جلّ مىفرمايد: «و تأويل آن را جز خدا و پايداران در علم كسى نمىداند».
یکی از لغات پر کاربرد در لسان آیات و روایت کلمه «بلاء» با دیگر مشتقات آن مانند همین «لنبلونکم» در آیه شریفه است. پس برای این که معنای آیه و دیگر عبارتی که این کلمه در آن ها به کار رفته است را بهتر متوجه بشویم؛ بهتر است معنای محوری در بلاء را تحلیل کنیم.
اهل لغت برای آن معانی مختلفی از قبیل آزمایش و ایجاد تحول و آشکار شدن و ... ذکر کرده اند.[2] اما برای پیدا کردن معنای اصیل لغات عربی یکی از بهترین راه ها رجوع به استعمالات اولیه آن در کلام اعراب است.
کلمه «البلیة» از مشتقات «بَلَوَ»، به شتری گفته می شده که در زمان جاهلیت بعد از مرگ صاحبش بر سر قبر او بسته می شده و به آن علف نمی دادند تا از گرسنگی تلف بشود یا در استعمالی دیگر به شتری که زیاد و پی در پی به سفر برده می شده بلو می گفتند.[3]
با توجه به این استعمالات به نظر معنای محوری بلاء در اختیار گرفتن چیزی همراه با سختی وارد کردن بر آن به طور مستمر است.[4]با توجه به این معنی آزمایش و ایجاد تحول و آشکار شدن درون و ... همه از لوازم این معنی و وابسته به قصد فاعل آن هستند که این حیازت و سختی را به چه دلیل وارد می کند.
یکی از سنت های ثابت الهی ایجاد سختی ها و مشکلات دنیایی برای مؤمنان می باشد که در بسیاری از روایات و آیات ما به این مطلب اشاره شده است. [5]
در روایتی، امام صادق علیه السلام به نقل از سیدالشهدا سلام الله علیه فرمودند:
وَ اللَّهِ الْبَلَاءُ وَ الْفَقْرُ وَ الْقَتْلُ أَسْرَعُ إِلَى مَنْ أَحَبَّنَا مِنْ رَكْضِ الْبَرَاذِينِ وَ مِنَ السَّيْلِ إِلَى صِمْرِهِ قُلْتُ وَ مَا الصِّمْرَةُ قَالَ مُنْتَهَاهُ وَ لَوْ لَا أَنْ تَكُونُوا كَذَلِكَ لَرَأَيْنَا أَنَّكُمْ لَسْتُمْ مِنَّا.[6]
به خدا قسم بلاء و فقر و قتل سریع تر از حرکت اسب ها و از رسیدن سیل به منتهای آن به شیعیان و محبین ما می رسد و اگر اینطور بر سر شما مشکلات نمی آمد می گفتیم که شما از ما نیستید.
طبق بیان نورانی سید الشهدا سلام الله علیه اگر انسان دچار سختی نشود باید نگران باشد و در ایمان خود شک کند و الا سختی ها و مشکلات از علامات مؤمنین است. اما نکته ای که در مقام ضروری است بررسی علل این مطلب در آیات و روایات است.
در کلمات اهل بیت علیهم السلام به دو جنس مصیبت و سختی اشاره شده است:
یک دسته از مقدرات دائمی الهی برای همه مومنان است
یک دسته به سبب خطایا و گناهان خود ما می باشد
در ادامه بر هر دو قسم و علل و ثمرات آن خواهیم پرداخت.
به مصیبات و سختی های ثابت الهی در آیه زیر اشاره شده است:
ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسير (حدید/22)
هیچ مصیبتی به زمین و شما نمی رسد مگر این در کتابی قبل از اینکه آن را محقق کنیم ثبت شده است و این (علم به تمام سختی ها) برای خداوند آسان است.
در روایت آمده است که هنگام تقابل امام سجاد سلام الله علیه با یزید بن معاویه لعنهما الله حضرت مصیبات واقعه کربلا را نیز از این جنس دانستند[7].
پس یک قسم سختی هایی در عالم وجود دارد که جزو تقدیرات ثابت هر شخصی است و جنس مصیبت های اولیای خدا نیز از این قسم است.
با تامل درباره فلسفه این مصیبت خصوصا درباره مصیبت اولیای خدا و پیوند این مصیبت ها با جایگاه شفاعت ایشان به نکات مختلفی می توان دست یافت اما برای بررسی این مطلب بحث و مجال دیگری لازم است و برای خارج نشدن از بحث اصلی فقط به یکی از علل این قسم سختی ها خواهیم پرداخت.
یکی از علل این قسم مصیبت ها خارج شدن محبت دنیا از دل انسان ها و ایجاد ملکه زهد برای ایشان است. یعنی به واسطه از دست دادن ها و سختی کم کم از دنیا دل کنده شود و قلبش از محبت آن خالی شود که به این مطلب صراحتا در آیه بعدی اشاره شده است:
لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُور(حدید/23)
تا بر آنچه از دست شما رفت، تأسف نخوريد، و بر آنچه به شما عطا كرده است، شادمان و دلخوش نشويد، و خدا هيچ گردنكش خودستا را دوست ندارد.
امام سجاد علیه السلام حقیقت زهد را همین آیه بیان کردند[8]
بر اساس این مطلب ماهیت زهد هم بهتر روشن می شود که نداشتن، زهد نیست بلکه دل نبستن به دنیا و متعلقات آن مصداق زهد می باشد.
محبت دنیا، در روایات ما به عنوان اصل و ریشه هر خطا و اشتباهی بیان شده است[9] و با دقت در این مطلب به وضوح مشخص می شود که این قسم سختی ها چه جایگاه ویژه ای در راه سعادت انسان و سلوک به سمت خداوند متعال خواهند داشت چرا که آنها موجب توجه به فانی بودن و بی ارزشی دنیا و توجه به سرای آخرت می شوند . امام سجاد سلام الله علیه فرمودند:
إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ مَمَرٍّ وَ الْآخِرَةَ دَارُ مَقَرٍّ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ[10]
دنیا مسیر حرکت و آخرت جای استقرار شما است پس از مسیرتان برای محل استقرار خود توشه بردارید.
حال به قسم دوم سختی های عالم که علت آنها گناهان و خطایای ماست بپردازیم.
به سختی های این چنینی که به علت خطاهای ما وارد می شود در آیه زیر اشاره شده است:
وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير)شوری/30)
هر مصیبتی به شما می رسد به سبب اعمال شماست و خداوند از بسیاری از اشتباهات گذشت می کند.
در روایتی پیرامون این آیه شریف حضرت امیر سلام الله علیه می فرمایند: که هیچ گرفتگی رگی، خوردن به سنگی، پیخ خوردن پایی و خراش دادن چوبی نیست(بلاهای کوچک و بزرگ) مگر این که به علت گناه است و این در حالی است که خداوند بسیار از گناهان را مورد عفو قرار می دهد و بدانید خداوند کریم تر از آن است که کسی را که در دنیا عقوبت داده در آخرت هم مورد عقوبت قرار دهد.[11]
پس بر طبق آنچه بیان شد این مصیبت ها وجود دارند، علت آن ها گناهان و خطایای ماست و ثمره آن هم پاک شدن از گناهان است اما طبق روایات[12] برای رهایی از این دست سختی ها، راههای دیگری نیز وجود دارد که برای خارج نشدن از موضوع مقاله فقط به یکی از آن ها می پردازیم.
استغفار یکی از مهم ترین این راهکار ها می باشد. در حدیث شریفی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است که : "دَاؤُكُمُ الذُّنُوبُ وَ دَوَاؤُكُمُ الِاسْتِغْفَارُ)بیماری شما گناهانتان هستند و داروی شما استغفار است.)"[13]
طبق روایت شریف داروی تمام سختی های این چنینی استغفار می باشد لکن باید توجه کرد که منظور از استغفار فقط بیان زبانی نیست بلکه عزم حقیقی بر توبه و جبران خطاهای گذشته حقیقت آن را تشکیل می دهند و ذکر جهت یاد آوری این عزم و توجه به آن است همانطور که در حکمت 417 نهج البلاغة این مطلب به طور مفصل بیان شده است.
با توجه به دو قسم بیان شده این نکته مشخص می شود که مصیبت های موجود در عالم تماما برای بیدار کردن انسان ها از خواب غفلت و توجه دادن آنان به حقیقت های ثابت عالم است و این مصیبت ها برای مومنین از تجلیات اسم رحیم خداوند متعال است. مانند والدینی که برای پرهیز و اصلاح فرزند خود برای او سختی هایی وضع می کنند تا راه درست را نشانش بدهند.
با توجه به این نگاه حمد کردن خداوند متعال هنگام سختی ها بهتر معنا می شود[14] چرا که سختی حقیقتا توجه خداوند متعال به انسان است و عدم آنها نشان دهنده عدم توجه خداوند و به بیانی نشان از نا امیدی خدا از سعادت انسان است که این حالت انجام گناه و نرسیدن سختی و مصیبت در دنیا بر بنده را در روایات ما استدارج نامیده اند.[15]
تا حالا این مطلب بیان شد که ما دو قسم مصیبت و سختی در عالم داریم قسمتی از تقدیرات ثابت الهی و قسمتی برای گناهان ما و به جهت بیدار شدن ما از خواب غفلت و توبه از گناهان می باشد. حال سوال این است که سختی های آخر الزمان که در آیه شریفه بیان شده است از کدام قسم می باشد؟
سختی های هنگام ظهور به نظر مصداق برای هر دو قسم مصیبت ها باشند :
بعضی از آن ها از تقدیرات ثابت الهی است مانند مصیبت هایی که از جانب سفیانی به مؤمنین وارد می شود که در روایات ما وارد شده از امور ثابت الهی است.[16]
و بعضی از جنس سختی هایی هستند که برای بیدار شدن قلوب و تضرع به درگاه الهی بر مؤمنین وارد می شوند در آیه زیر به این سنت الهی مبنی بر نزول سختی ها به خاطر گناهان که موجب غیبت ولی خدا شده است اشاره شده که در مقالات بعد ذیل آیه شریفه به آن مفصل خواهیم پرداخت:
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُون)انعام/ 42)
و بىترديد ما به سوى امتهايى كه پيش از تو بودند [پيامبرانى] فرستاديم؛ پس آنان را [هنگامى كه با پيامبران به مخالفت و دشمنى برخاستند] به تهيدستى و سختى و رنج و بيمارى دچار كرديم، باشد كه [در پيشگاه ما] فروتنى و زارى كنند.
بلاء به معنای در اختیار گرفتن چیزی همراه با وارد کردن سختی مستمر بر آن است.
وارد کردن بلاء و سختی بر مؤمنین از سنت های دائمی الهی است.
سختی های وارد بر مؤمنین دو قسم کلی دارد یکی قسم تقدیرات ثابت الهی و یک قسم به سبب گناهان و اشتباهات است.
یکی از فلسفه های مصیبت های قسم اول بی رغبت شدن مؤمن نسبت به دنیا است و قسم دوم به سبب بخشش گناهان و ایجاد توجه برای توبه و استغفار حقیقی است.
هر دو قسم از نشانه های توجه و محبت خدا به بنده مؤمن می باشد.
مصیبت های پیش از ظهور تلفیقی از هر دو قسم می باشند.
[1] الغیبة للنعمانی/ ص 250
[2] مقاییس اللغة /ج1/ ص292، مجمع البحرین /ج1/ ص61 ، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم /ج1/ ص361
[3] کتاب العین/ج8 / ص339
[4] المعجم الاشتقاقی الموصل/ ص 165
[5] . به عنوان مثال در کتاب المؤمن (یکی از قدیمی ترین کتاب های به جا مانده از اصحاب اهل بیت علیهم السلام) بابی با عنوان (باب شدة ابتلاء المؤمن) به این مطلب اختصاص داده شده است.
[6] المومن/ ص 16
[7] تفسیر قمی/ ج2 / ص277
[8] َ إِنَّ الزُّهْدَ فِي آيَةٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ «2». / کافی /ج2 / ص129
[9] کافی/ج2 / ص131
[10] امالی صدوق/ ص220
[11] کافی/ ج2/ ص445
[12] تمام روایاتی که ثواب اعمالی را بیان می کنند که آن بخشودگی گناهان است را می توان در این قسم مورد توجه قرار داد.
[13] جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 57
[14] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَسُرُّهُ، قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى هذِهِ النِّعْمَةِ، وَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ يَغْتَمُّ بِهِ «6»، قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى كُلِّ حَالٍ». کافی / ج3/ ص250
[15] رجوع شود به الکافی/ باب الاستدراج
[16] رجوع شود به غیبة نعمانی/ باب ما جاء في ذكر السفياني و أن أمره من المحتوم و أنه قبل قيام القائم ع