
بعد از این که روایات معصومین درباره غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را بیان کردیم و حکمت های غیبت ایشان را توضیح دادیم، نوبت به این بحث میرسد که اصلا امام غائب چه فایده ای برای ما دارد؟
مطالب مرتبط:
حکمت غیبت امام زمان(علیه السلام)
خبر امامان از غیبت امام زمان (علیه السلام)
سازمان وکالت در شیعه برای دوران غیبت
وقتی امام در بین مردم نباشند و مردم ایشان را به ظاهر نبینند ونتوانند در امور مختلف خود به ایشان رجوع کنند واز ایشان سوال بپرسند وبرای حل اختلافات نزد ایشان بروند، پس ایشان چه فایده ای برای ما دارند؟
برای پاسخ دادن به این سوال مهم، هم به روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام نقل شده است مراجعه میکنیم وهم خودمان با عقلی که خداوند متعال به ما داده به تفکر مینشینیم.
در احاديث صحيح و معتبر زیادی از اهل بيت (عليهم السلام) تصريح شده است كه بدون امام ظاهر و يا باطن، نظام زمين از هم فرو مىپاشد.
1) محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل میکند:« لا تَبقَى الأَرضُ بِغَيرِ إمامٍ ظاهِرٍ أو باطِنٍ.» زمين، بدون امام، آشكار يا نهان، باقى نمىماند»[1].
2) هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام نقل میکنند:« خداوند- تبارك و تعالى- فرمود: هر كس بنده مؤمنِ مرا بيازارد، بگو با من اعلام جنگ دهد، و هر كس بنده مؤمنِ مرا گرامى بدارد، بگو از خشم من، در امان باشد.
«ولَو لَم يَكُن مِن خَلقي فِي الأَرضِ فيما بَينَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ إلّا مُؤمِنٌ واحِدٌ مَعَ إمامٍ عادِلٍ، لَاستَغنَيتُ بِعِبادَتِهِما عَن جَميعِ ما خَلَقتُ في أرضي»
اگر در سراسر زمين، از مشرق تا مغرب، جز يك مؤمن با يك پيشواى دادگر نبود، من با آن دو نفر، از همه آنچه در زمينم آفريدهام، بىنيازى مىجستم، و به [بركتِ] آن دو، هفت آسمان و زمين برپا مىشدند و از ايمان آن دو، برايشان مايه انسى قرار مىدادم كه به انيسى جز آن، نياز نمىداشتند» [2].
3) ابوحمزه ثمالی از امام صادق علیه السلام میپرسد:« آیا زمین بدون امام میماند؟ فرمود: «لَو بَقِيَتِ الأَرضُ بِغَيرِ إمامٍ لَساخَت.» اگر زمين بدون امام باشد، در هم فرو مىريزد»[3]
4) محمد بن فضیل به امام رضا علیه السلام عرض میکند:« آيا زمين، از وجود امام، خالى مىماند؟ فرمود: نه.
گفتم: از امام صادق عليه السلام برايمان روايت مىشود كه: زمين، بدون امام نمىمانَد، مگر آن كه خداوند متعال، بر اهل زمين يا بر بندگان، خشم گرفته باشد.
« فَقالَ: لا، لا تَبقى، إذاً لَساخَت.» امام فرمود: نه، نمىماند؛ زيرا در آن صورت، فرو مىريزد»[4].
5) ابو هراسة از امام باقر علیه السلام نقل میکند:« لَو أنَّ الإِمامَ رُفِعَ مِنَ الأَرضِ ساعَةً لَماجَت بِأَهلِها، كَما يَموجُ البَحرُ بِأَهلِهِ».
اگر لحظهاى، وجود امام از زمين برداشته شود، زمين، اهل خود را همان گونه به لرزه مىاندازد كه امواج دريا، دريانشينان را به لرزه می اندازد.»[5].
6) عمرو بن ثابت از پدرش از امام باقر علیه السلام نقل میکند:« لَو بَقِيَتِ الأَرضُ يَوماً بِلا إمامٍ مِنّا لَساخَت بِأَهلِها، ولَعَذَّبَهُمُ اللَّهُ بِأَشَدِّ عَذابِهِ، إنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وتَعالى جَعَلَنا حُجَّةً في أرضِهِ، وأَماناً فِي الأَرضِ لِأَهلِ الأَرضِ...»
اگر زمين يك روز هم بدون امامى از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) باشد، اهل خود را مىبلعد و خداوند، آنان را به سختترين عذاب خود، عذاب مىدهد.
خداوند- تبارك و تعالى- ما را حجّت در زمينش و مايه امان اهل زمين قرار داده است و تا زمانى كه ما در ميان آنان باشيم، از اين كه زمين آنان را ببلعد، در امان اند، و هر گاه خداوند بخواهد هلاكشان كند و مهلت و فرصتشان ندهد، ما را از ميان آنها به سوى خويش بالا مىبَرد. آن گاه، آنچه بخواهد و دوست داشته باشد، انجام مىدهد»[6].
امام معصومی که از جانب خداوند متعال انتخاب شده است، حتی اگر مخفی باشد نیز موجب هدایت انسان ها وبشریت هست.
هدایت الهی دو گونه است:
هدایت عمومی: هدایت عام به معناى نشان دادن راه درست است.
هدایت مخصوص: هدايت خاص به معناى رساندن به هدف و مقصد نهایی است.
1) ابوخالد کابلی از امام باقر علیه السلام درباره آیه ﴿ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا﴾ سوال میکند.
حضرت میفرمایند:« يا أبا خالِدٍ، النّورُ وَاللَّهِ الأَئِمَّةُ عليهم السلام، يا أبا خالِدٍ، لَنورُ الإِمامِ في قُلوبِ المُؤمِنينَ أنوَرُ مِنَ الشَّمسِ المُضيئَةِ بِالنَّهارِ...»
اى ابو خالد! به خدا سوگند، اين نور، امامانِ از خاندان محمّد هستند تا روز رستاخيز. به خدا سوگند، آنان، همان نور خدايند كه فرو فرستاد. به خدا سوگند، آنان، همان نور خدا در آسمانها و در زمين اند.
اى ابو خالد! به خدا سوگند، نور امام در دلهاى مؤمنان، تابناكتر از نور خورشيدِ تابان در روز است. به خدا سوگند، آنان، دلهاى مؤمنان را روشن مىكنند»[7].
2) محمد ازدی از امام کاظم علیه السلام درباره آیه ﴿ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً. نعمتهاى ظاهرى و باطنىاش را بر شما ارزانى داشت﴾ پرسیدم.
امام فرمودند:« النِّعمَةُ الظّاهِرَةُ الإِمامُ الظّاهِرُ، وَالباطِنَةُ الإِمامُ الغائِبُ.»
نعمت ظاهرى، امام آشكار است و نعمت باطنى، امام غائب است. به ايشان گفتم: آيا ميان امامان، كسى ناپيدا مىشود؟ فرمودند: آرى، وجود مباركش از ديدگان مردم، ناپيدا مىشود؛ اما يادش از دلهاى مؤمنان نمىرود و او دوازدهمين امام از ما اهل بيت است»[8].
3) ابو اسحاق همدانی از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل میکند که ایشان فرمودند:« اللَّهُمَّ إنَّكَ لا تُخلِي الأَرضَ مِن حُجَّةٍ لَكَ عَلى خَلقِكَ، ظاهِرٍ، أو خافٍ مَغمورٍ، لِئَلّا تَبطُلَ حُجَجُكَ وبَيِّناتُكَ».
بار خدايا! ناگزير، در زمينت، تو را بر خلقت حجّتى بايد، يا آشكار است، يا ترسان و پنهان تا حجّتها و دلايل روشن تو از ميان نروند»[9].
در برخی از روایات، امام غایب به خورشید پشت ابر تشبیه شده است. و این امری است که اگر با ذهنی پاک وآماده به مسئله امام غایب فکر کنیم، عقل خودمان نیز این مطلب را درک میکند.
همانگونه که خورشید پشت ابر را نمیبینیم اما از آن در روشنایی، گرم شدن ، کشاورزی و... استفاده میکنیم، همینگونه از امام غایب نیز میتوان بهره برد و غیبت باعث نمیشود که وجود امام، بیهوده شود.
1) محمد بن یعقوب میگوید: از محمّد بن عثمان عَمرى (نايب امام زمان عليه السلام) خواستم كه نوشته مرا كه در آن از برخى مسائل مشكل پرسيده بودم، به امام برساند.
او رساند و در توقيعى كه مولايمان صاحب الزمان عليه السلام به خطّ خود نوشته شده بود ، آمده بود:« وأَمّا وَجهُ الانتِفاعِ بي في غَيبَتي فَكَالانتِفاعِ بِالشَّمسِ إذا غَيَّبَتها عَنِ الأَبصارِ السَّحابُ...»
و امّا چگونگى بهره بردن از من در روزگار غيبتم، مانند سود بردن از خورشيد است، هنگامى كه ابر، آن را از ديدهها مىپوشاند. من، امان برای زمينيان هستم، همان گونه كه ستارگان، امان آسمانيان اند.»[10].
بر اساس احادیث بسیاری، انواع نعمتهاى الهى به واسطه وجود اهل بيت عليهم السلام بر جامعه نازل مىگردند.
1) شيخ صدوق از امام على عليه السلام روايت كرده كه پيامبر خدا در پاسخ اين پرسش كه امامان پس از او كيستند؟ ضمن اشاره به اين كه عدد آنها عدد ماههاست، دست بر سر امام على عليه السلام گذاشت و فرمو::« أوَّلُهُم هذا وَ آخِرُهُمُ المَهدِىُّ ... بِهِم يَحفَظُ اللَّهُ عز و جل دينَهُ، وَ بِهِم يَعمُرُ بِلادَهُ، وَ بِهِم يَرزُقُ عِبادَهُ، وَ بِهِم يُنَزِّلُ القَطرَ مِنَ السَّماءِ، وَ بِهِم يُخرِجُ بَرَكاتِ الأَرضِ، هؤُلاءِ أصفِيائى وَ خُلَفائى، وَ أَئِمَّةُ المُسلِمينَ وَ مَوالِى المُؤمِنينَ.»
نخستين ايشان، اين و آخرين آنها، مهدى است .... خداى عز و جل دينش را با آنان حفظ مىكند و سرزمينهايش را به دست آنان آباد مىسازد و بندگانش را با آنها روزى مىدهد، به خاطر آنان، باران از آسمان فرو مىفرستد و بركات زمين را بيرون مىكشد. آنان، برگزيدگان و جانشينان من، و امام مسلمانان و اختيارداران مؤمنان اند.»[11].
احاديثى كه در تبيين حكمت وجود امام غايب، به خطر بطلان حجّتهاى الهى در صورت عدم وجود وى استدلال كردهاند نيز به نقش اساسى وجود انسان كامل در نظام هستى اشاره دارند.
1) ابو اسحاق سبیعی خطبه ای از امیرالمومنین علیه السلام نقل میکنند که در آن فرمودند:« اللَّهُمَّ إنَّكَ لا تُخلِى الأَرضَ مِن حُجَّةٍ لَكَ عَلى خَلقِكَ، ظاهِرٍ أو خافٍ مَغمورٍ، لِئَلّا تَبطُلَ حُجَجُكَ وَ بَيِّناتُكَ».
بار خدايا! ناگزير، در زمين تو را حجّتى بر خلقت بايد، يا آشكار، و يا ترسان و پنهان، تا حجّتها و دلايل روشن تو از ميان نروند.» [12].
بر اساس آموزههاى قطعى احاديث اهل بيت عليهم السلام، امام (اعم از انبيا و يا اوصياى آنان) از آغاز آفرينش انسان و تا پايان جهان، واسطه فيض الهى و مجرى مقدّرات اوست.
1) در حدیثی از امیر المومنین علیه السلام آمده است:« إنَّ لَيلَةَ القَدرِ فى كُلِّ سَنَةٍ، وَ إنَّهُ يَنزِلُ فى تِلكَ اللَّيلَةِ أمرُ السَّنَةِ، وَ لِذلِكَ الأَمرِ وُلاةٌ بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله. فَقالَ ابنُ عَبَّاسٍ: مَن هُم؟ قالَ عليه السلام: أنَا وَ أحَدَ عَشَرَ مِن صُلبى أئِمَّةٌ مُحَدَّثونَ.»
امير مؤمنان عليه السلام به ابن عبّاس فرمود: شب قدر، در هر سال هست. در آن شب، برنامه سال، فرود مىآيد و پس از پيامبر خدا، آن برنامه را عهدهدارانى است. ابن عبّاس گفت: آنان كيان اند؟ فرمود: من و يازده نفر از نسل من، پيشوايانى مُحدَّث كه از عالم غيب با آنان سخن گفته مىشود.» [13].
اینها بخشی از فوائد واثرات وجود امام غائب بود که از روایات ائمه معصومین علیهم السلام به دست آمد. و برخی از آنها را عقلی که خداوند به عنوان حجت باطنی به ما داده نیز درک وتصدیق میکند.
[1] . علل الشرایع، ص197، ح12.
[2] . الکافی، ج2، ص350، ح1.
[3] . الکافی، ج1، ص179، ح10
[4] . الکافی، ج1، ص179، ح11
[5] . الکافی، ج1، ص179، ح12
[6] . کمال الدین، ص204، ح14
[7] . الکافی، ج1، ص195، ح4.
[8] . کمال الدین، ص368، ح6
[9] . کمال الدین، ص302، ح10
[10] . کمال الدین، ص483، ح4
[11] . کمال الدین، ص259، ح5
[12] . الکافی، ج1، ص339، ح13
[13] . الکافی، ج1، ص532، ح12

در عصر غیبت امام زمان (عج)، برای رفع سردرگمی و حفظ ارتباط با معارف دین، ائمه اطهار شیعیان را به رجوع به عالمان دین توصیه کردند.
این علما که با اجتهاد، تقوا، و آگاهی از قرآن و روایات اهل بیت تربیت شدهاند، وظیفه دارند احکام شرعی و مسائل اعتقادی را به مردم بیاموزند و در نبود امام معصوم، حجت او بر مردم باشند.
چنانکه در روایات متعدد از امامان، رجوع به فقها و راویان حدیث بهعنوان راهی مشروع و ضروری برای هدایت دینی معرفی شده است.

نهاد وكالت در آغاز، ساختارى ساده و بسيط داشت؛ ولى پس از سال دويست هجرى و بويژه در دوره امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام، ساختارى منضبط و تشكيلاتى يافت.
امام عليه السلام در رأس هرم قرار داشت و نايب خاص، پس از ايشان قرار مىگرفت. در رده بعدى، وكلاى ارشد قرار داشتند كه منطقه بزرگى را (مثل منطقه شمال ايران از رى تا خراسان) تحت پوشش داشتند.

غیبت امام معصوم از چشم های شیعیان وپیروان ایشان، یکی از مهمترین اتفاقاتی است که اتفاق افتاده است. زیرا دیگر ارتباط ظاهری بین امام با شیعیان ومردم قطع شده است.
به همین خاطر یکی از کار هایی که امامان قبل از حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انجام میدادند این بود که مردم را برای این غیبت آماده کنند تا مردم در زمان غیبت امام معصوم، گمراه نشوند.

غیبت صغری یکی از مهمترین زمان های تاریخ اسلام برای تمامی شیعیان، مخصوصا شیعیانی که در زمان غیبت کبری زندگی میکنند است. زیرا دوران غیبت صغری، حلقه وصل حضور امام و غیبت امام است.

در آستانه غیبت صغری در سال ۲۶۰ قمری، جهان اسلام با بحران سیاسی عمیقی روبرو بود. خلافت عباسی در بغداد به دلیل وابستگی به سپاهیان ترک و ضعف پی در پی خلفا، اقتدار مرکزی خود را از دست داده بود و حکومتهای محلی و نیمهمستقل متعددی در اقصی نقاط جهان اسلام—از طاهریان و صفاریان در شرق تا فاطمیان و حمدانیان در غرب—سر برآورده و یکپارچگی سیاسی خلافت را از هم گسسته بودند. در این شرایط پرآشوب، خلفای عباسی با احساس خطر از نفوذ معنوی اهلبیت(ع)، فشار و نظارت شدیدی را بر امامان شیعه، امام هادی و امام حسن عسکری(علیهما السلام)، اعمال کردند و آنان را در پایتخت (سامراء) تحت حصر و مراقبت قرار دادند. در پاسخ به این فضای خفقان، امامان شیعه با ایجاد «نهاد وکالت»، شبکهای منسجم از نمایندگان را سازماندهی کردند تا هم ارتباط با پیروان پراکنده در مناطق مختلف را حفظ کنند و هم جامعه شیعه را برای ورود به دوران دشوار غیبت آماده سازند.

تعداد روایاتی که از پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است وبر امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دلالت دارند زیاد هستند. به همین خاطر به ذکر برخی از این روایات بسنده میکنیم.

مجموعه روایات اهل بیت علیهم السلام به روشنی دلالت بر امامت امام زمان (عج) دارد و این مسئله یکی از اصول اعتقادی شیعه است. اعتقاد به امامت امام زمان (عج) نه تنها به زندگی شیعه معنا و جهت میدهد، بلکه باعث تقویت امید به آینده و پیروزی حق بر باطل میشود.

یکی از مهمترین احادیثی که بر امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دلالت ارد، حدیث لوح است. این حدیث از مهمترین احادیث در بحث امامت است.
اولین نفری باشید که پیام خود را ثبت میکند