
بعد از آن که اصل وجوب ولزوم شناخت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ثابت شد، نوبت به آن میرسد که معنای شناخت امام ومقدار ضروری وواجب شناخت امام واضح شود. زیرا تا زمانی که معنا ومفهوم شناخت ومعرفت امام را ندانیم نمیتوانیم آنرا تحصیل کنیم.
مقالات مرتبط:
از طرفی باید مقدار لازم وضروری از شناخت امام مشخص شود تا هر شیعه وپيرو دین مبین اسلام بداند که حداقل مقدار واجب برای شناخت امامش، چه مقدار است.
در ابتدا باید معنا ومفهوم شناخت ومعرفت امام واضح شود تا بعد به مقدار ضروری آن بپردازیم
معرفت وشناخت دو کلمه مترادف هستند. پس در لغت، معرفت به معنای شناخت و آشنایی نسبت به شخصی یا چیزی از روی اندیشه ژرف و دقیق است. [1]
اما در اصطلاح علم کلام، اختلافی جزئی در معنای شناخت ومعرفت وجود دارد.
عده ای گفته اند که معنای معرفت نیازی به توضیح ندارد زیرا از واضحاتی است که هر شخصی به خودی خود معناس آن را میداند.[2]
اما برخی دیگر سعی کرده اند معنایی روشن تر برای معرفت وشناخت ارائه دهند. از اینروست که شیخ طوسی فرموده است:« إن المعرفة هي العلم بعينه. معرفت، دقیقا همان علم است».[3] وبرخی دیگر گفته اند:« که معرفت با علم تفاوت دارد. زیرا هر معرفتی، علم هست اما هر علمی، معرفت نیست».[4] در آخر نیز برخی قائل شده اند که:« تمامی این تعریف ها تعریف حقیقی نبوده بلکه صرفا برای توجه دادن وآگاه نمودن ذهن ها هستند به آن چیزی که از قبل میدانستند».[5]
اما در آخر باید گفت که معنای شناخت ومعرفت، از امور واضح وبدیهی است که هر شخص با رجوع به ذهن خود آنرا درک میکند. پس نیازی به توضیح بیشتر ندارد.
امام در لغت یعنی آنچه به او اقتدا میشود، انسانی که به قول یا فعل او توجه و اقتدا شود یا کتاب یا هر چیز دیگری که مورد توجه و اقتدا قرار گیرد.[6]
امام در اصطلاح شیعه امامیه، به معنای خلیفه و جانشین رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم است که با رسول خدا در تمام وظایف و مسئولیتهای الهی ـ غیر از تلقی و دریافت وحی ـ مشترک است.
از مقاله قبل واضح شد که منظور ما از امام کیست. در حقیقت منظور ما از امام در این بحث، همان امام معصومی است که از جانب خداوند متعال برای هدایت مردم بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم انتخاب شده است واز اهل بیت پیامبر هست وهمان که اطاعت از او بر ما واجب شده است.
پس هر زمانه ای، یک فرد از اهل بیت پیامبر اسلام، از جانب خداوند انتخاب میشود واوست که پبیشوا ورهبر جامعه میباشد.
در زمان ما، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، آن امام معصومی است که از جانب خداوند متعال انتخاب شده است.
مرحوم شیخ صدوق در کتاب الهدایة فی الاصول والفروع مقدار ضروری وواجب معرفت امام را به طور واضح بیان کرده اند. مطلب ایشان را تقسیم بندی و نقل می کنیم.
ایشان میفرمایند:« واجب است که اعتقاد داشته باشیم که حجج خدا بعد از پیامبر، همان امامان دوازده گانه هستند که آنها امیرالمؤمنین وامام حسن وامام حسین وامام سجاد وامام باقر وامام صادق وامام کاظم وامام رضا وامام جواد وامام هادی وامام حسن عسکری وامام مهدی علیهم السلام هستند.
واجب است که اعتقاد داشته باشیم که این ها همان ولی امرانی هستند که خداوند ما را به اطاعت از آنها امر کرده است وآنها شاهد بر اعمال مردم هستند وآنها راه رسیدن به خدا هستند وکسانی هستند که راه را به سوی خدا نشان میدهند.
فضائلی که اعتقاد به آنها واجب است عبارتند از:
وآنها معدن علم خدا ومترجمان وحی خدا هستند
وآنها از هر گناه وخطا ولغزشی معصوم ودر امان هستند
وآنها هستند که خداوند هر زشتی وپلیدی را از آنها دور کرده وآن ها را پاک وپاکیزه آفریده است
وآنها معجزات وعلاماتی بر امامتشان دارند
وآنها سبب امان وامنیت برای اهل زمین هستند
وآنها بندگان با فضیلت خدا هستند که نه در کلام ونه در افعال از خدا پیشی نمیگیرند وبه اوامر خدا عمل میکنند.
محبت آنها ایمان است وبغض ودشمنی با آنها کفر است
امر آنها همان امر خداست ونهی آنها نهی خداست واطاعت از آنها اطاعت از خداست وسرپیچی از آنها سرپیچی از خداست
دوست دار آنها دوست دار خدا ودشمن آنها دشمن خداست.
واجب است که اعتقاد داشته باشیم که زمین از حجت وامامی از جانب خدا بر اهل زمین خالی نخواهد شد که این حجت وامام یا ظاهر وآشکار و یا مخفی ودر غیبت است.
واجب است که اعتقاد داشته باشیم که:
حجت خدا در زمین وخلیفه او بر بندگانش در این زمان، حضرت مهدی قائم منتظر است
او همان است که پیامبر، اسم و نسب او را اعلام کرده است
او همان است که زمین را پر از عدل و داد میکند همانگونه که پر از ظلم وستم شده بود.
او همان است که خداوند به وسیله او دین اسلام را بر تمامی ادیان ومذاهب پیروز میگرداند
او همان است که خداوند توسط آن، تمامی زمین (از شرق تا غرب) را فتح میکند تا آنکه در زمین مکانی نماند مگر اینکه در آن اذان گفته شود
او همان مهدی است که پیامبر خبر دادن که وقتی ظهور میکند، حضرت عیسی از آسمان پایین می آیند وپشت سر ایشان نماز میخوانند.
قائمی غیر از او وجود ندارد وجایز نیست که غیر از او کسی قائم باشد هرچقدر که ایشان در غیبت باشند زیرا پیامبر وائمه به اسم ونسب او تصریح کردند وبشارت آمدن او را دادند.
هر کس بر این اعتقادی که گفتیم باشد، بر هدایت است وبا ایمان است ودر راه مستقیم قدم میگذارد
اواست که برادر دینی ماست
بر ما واجب است که او را کمک کنیم وبا او همدردی نماییم
هر چه برای خود میپسندیم برای او نیز بپسندیم وهرچه برای خود نمیپسندیم برای او نیز نپسندیم
نماز پشت او را صحیح بدانیم
غیبت کردن او را حرام بدانیم
شهادت او را قبول کنیم.
هر کس که بر این اعتقاد نیست را
گمراه بدانیم
از او بیزاری داشته باشیم
او را دوست نداشته باشیم
زکات اموالمان را به او ندهیم.»[7]
این مقداری است که بر هر شیعه ای واجب است که آنرا درباره امام بشناسد وبه آن اعتقاد داشته باشد.
در مقابل، برای عدم اعتقاد وعدم شناخت امام ویا انکار امام معصوم عواقب بدی در روایات ذکر شده است که با بررسی آنها، مقدار واجب وضروری از شناخت امام بیشتر برای ما آشکار میشود. به همین دلیل به برخی از آنها میپردازیم.
1) در کتاب کمال الدین نقل شده است:« قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: أنَا سَيِّدُ مَن خَلَقَ اللَّهُ عز و جل، وأَنَا خَيرٌ مِن جَبرَئيلَ وميكائيلَ وإسرافيلَ وحَمَلَةِ العَرشِ، وجَميعِ مَلائِكَةِ اللَّهِ المُقَرَّبينَ، وأَنبِياءِ اللَّهِ المُرسَلينَ، وأَنَا صاحِبُ الشَّفاعَةِ وَالحَوضِ الشَّريفِ، وأَنَا وعَلِيٌّ أبَوا هذِهِ الامَّةِ، مَن عَرَفَنا فَقَد عَرَفَ اللَّهَ عز و جل، ومَن أنكَرَنا فَقَد أنكَرَ اللَّهَ عز و جل
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من سَرور آفريدههاى خداى عز و جل هستم. من از جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و حاملان عرش خدا و همه فرشتگان مقرّبش و پيامبران فرستادهاش، برترم. من صاحب شفاعت و حوض شريف [كوثر] هستم. من و على، پدران اين امّتيم. هر كس ما را بشناسد، خداى عز و جل را شناخته است و هر كس ما را انكار كند، خداى عز و جل را انكار كرده است.» [8]
2) عَن أبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام قالَ: سَمِعتُهُ يَقولُ:« ثَلاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَومَ القِيامَةِ، ولا يُزَكّيهِم، ولَهُم عَذابٌ أليمٌ: مَنِ ادّعى إمامَةً مِنَ اللَّهِ لَيسَت لَهُ، ومَن جَحَدَ إماماً مِنَ اللَّهِ، ومَن زَعَمَ أنَّ لَهُما فِي الإِسلامِ نَصيباً.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد: خداوند، روز قيامت با سه كس سخن نمىگويد و آنان را پاك نمىدارد و عذابى دردناك دارند: كسى كه به دروغ، ادّعاى امامت از جانب خدا كند، كسى كه امامى از جانب خدا را انكار كند، و هر كس كه بپندارد آن دو، بهرهاى از مسلمانى دارند»[9]
1) عَن أبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام قالَ:« مَن أنكَرَ واحِداً مِنَ الأَحياءِ، فَقَد أنكَرَ الأَمواتَ.
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كس يك نفر ازامامان زنده را انكار كند، [امامانِ] مرده را انكار كرده است»[10]
2) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم:« يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِكَ بَعْدِي حُجَجُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَعْلَامُهُ فِي بَرِيَّتِهِ مَنْ أَنْكَرَ وَاحِداً مِنْكُمْ فَقَدْ أَنْكَرَنِي وَ مَنْ عَصَى وَاحِداً مِنْكُمْ فَقَدْ عَصَانِي وَ مَنْ جَفَا وَاحِداً مِنْكُمْ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ وَصَلَكُمْ فَقَدْ وَصَلَنِي وَ مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ وَالاكُمْ فَقَدْ وَالانِي وَ مَنْ عَادَاكُمْ فَقَدْ عَادَانِي لِأَنَّكُمْ مِنِّي خُلِقْتُمْ مِنْ طِينَتِي وَ أَنَا مِنْكُمْ
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه: يا على! تو و امامان تو بعد از من حجتهاى خدايند بر خلق و نشان راه هدايتند در ميان بندگان خدا، هر كه انكار كند يكى از شما را مرا انكار كرده است، و هر كه معصيت كند يكى از شما را مرا معصيت كرده است، و هر كه جفا كند يكى از شما را مرا جفا كرده است، و هر كه وصل كند با شما احسان با من وصل كرده است، و هر كه اطاعت كند شما را مرا اطاعت كرده است، و هر كه با شما دوستى كند با من دوستى كرده است، و هر كه با شما دشمنى كند با من دشمنى كرده است، زيرا كه شما از منيد و از طينت من آفريده شده ايد و من از شمايم»[11]
1) قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله:« مَن أنكَرَ القائِمَ مِن وُلدي فَقَد أنكَرَني.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هر كس [امام] قائم از فرزندانم را انكار كند، مرا انكار كرده است» [12]
2) حَدَّثَنا موسَى بنُ جَعفَرِ بنِ وَهبٍ البَغدادِيُّ، قالَ: سَمِعتُ أبا مُحَمَّدٍ الحَسَنَ بنَ عَلِيٍّ عليهما السلام يَقولُ:« كَأَنّي بِكُم وقَدِ اختَلَفتُم بَعدي فِي الخَلَفِ مِنّي، أما إنَّ المُقِرَّ بِالأَئِمَّةِ بَعدَ رَسولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله، المُنكِرَ لِوَلَدي، كَمَن أقَرَّ بِجَميعِ أنبِياءِ اللَّهِ ورُسُلِهِ. ثُمَّ أنكَرَ نُبُوَّةَ رَسولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله، وَالمُنكِرَ لِرَسولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله، كَمَن أنكَرَ جَميعَ أنبِياءِ اللَّهِ؛ لِأَنَّ طاعَةَ آخِرِنا كَطاعَةِ أوَّلِنا، وَالمُنكِرَ لِآخِرِنا كَالمُنكِرِ لِأَوَّلِنا. أما إنَّ لِوَلَدي غَيبَةً يَرتابُ فيهَا النّاسُ، إلّا مَن عَصَمَهُ اللَّهُ عز و جل.
به نقل از موسى بن جعفر بن وهب بغدادى-: شنيدم كه امام حسن عسكرى عليه السلام مىفرمايد: گويى مىبينم كه پس از من در جانشين من اختلاف كردهايد. به هوش باشيد! كسى كه امامان پس از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را بپذيرد، امّا فرزند مرا انكار كند، مانند كسى است كه همه پيامبران و فرستادگان او را بپذيرد، ولى نبوّت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را انكار كند و منكر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مانند كسى است كه همه پيامبران خدا را انكار كرده باشد؛ زيرا اطاعت آخرينِ ما، مانند اطاعت از اوّلينِ ما، و انكار آخرينِ ما، مانند انكار اوّلينِ ماست. هان! فرزندم غيبتى دارد كه مردم در آن به ترديد مىافتند، جز آن كه خداى عز و جل نگاهش دارد» [13]
3) عَنِ الصّادق جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ، عَن أبيهِ، عَن جَدِّهِ عليهم السلام قالَ: قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله:« القائِمُ مِن وُلدِي اسمُهُ اسمي، وكُنيَتُهُ كُنيَتي، وشَمائِلُهُ شَمائِلي، وسُنَّتُهُ سُنَّتي، يُقيمُ النّاسَ عَلى مِلَّتي وشَريعَتي، ويَدعوهُم إلى كِتابِ رَبّي عز و جل، مَن أطاعَهُ فَقَد أطاعَني، ومَن عَصاهُ فَقَد عَصاني، ومَن أنكَرَهُ في غَيبَتِهِ فَقَد أنكَرَني، ومَن كَذَّبَهُ فَقَد كَذَّبَني، ومَن صَدَّقَهُ فَقَد صَدَّقَني، إلَى اللَّهِ أشكُو المُكَذِّبينَ لي في أمرِهِ، وَالجاحِدينَ لِقَولي في شَأنِهِ، وَالمُضِلّينَ لِامَّتي عَن طَريقَتِهِ وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ.
از امام صادق عليه السلام، از پدرش، از جدّش عليهم السلام: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: قائم، از فرزندان من است. نامش، نام من، كنيهاش كنيه من، خُلق و خوى او، خُلق و خوى من، و شيوهاش شيوه من است. مردم را به دين و آيين من مىآورد و آنان را به كتاب خدايم عز و جل فرا مىخواند. هر كس او را اطاعت كند، مرا اطاعت كرده است و هر كس او را نافرمانى كند، مرا نافرمانى كرده است. هر كس او را در روزگار غيبتش انكار كند، مرا انكار كرده است و هر كس او را تكذيب كند، مرا تكذيب كرده است. هر كس او را تصديق كند، مرا تصديق كرده است. از تكذيب كنندگان من در باره او، و منكران سخنم در شأن او، و كسانى كه امّتم را از راه او به بيراهه مىبرند، به خدا شكايت مىكنم «و كسانى كه ستم كردهاند، به زودى خواهند دانست كه به كدام بازگشتگاه بر خواهند گشت» [14]
از این روایات واضح میشود که بیان مرحوم شیخ صدوق برگرفته از آیات وروایات است ومقدار ضروری وواجب شناخت ومعرفت امام همان است که ایشان به طور مختصر بیان کردند.
شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یکی از واجبات دینی برای شیعیان است و میزان و عمق این شناخت دارای اهمیت بسیاری است. طبق آنچه در روایات و کتب فقهی آمده است، شناخت امام به معنای آگاهی از وجود، مقام، صفات و وظایف ایشان است.
محدوده شناخت واجب:
عواقب عدم شناخت یا انکار امام:
روایات متعددی بر عواقب وخیم انکار امام و عدم شناخت ایشان تأکید دارند. از جمله این عواقب میتوان به محرومیت از رحمت الهی، عدم نجات در قیامت و قرار گرفتن در زمره گمراهان اشاره کرد.
[1] مفردات الراغب، ص561
[2] نظریة المعرفة، ص19
[3] الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ج2، ص155
[4] الفروق اللغویة، ج1، ص72
[5] ضرورت معرفت به امام، ج21، ص74
[6] لسان العرب، ج12، ص22
[7] الهدایة فی الاصول والفروع، ج2، ص30 تا 50
[8] کمال الدین، ص261، ح7
[9] الکافی، ج1، ص373، ح4
[10] کمال الدین، ص410، ح2
[11] کمال الدین، ص413، ح13
[12] کمال الدین، ص412، ح8
[13] کمال الدین، ص409، ح8
[14] کمال الدین، ص411، ح6

در دوران غیبت صغری، جهان اسلام بهویژه در عرصههای علمی و فرهنگی شاهد شکوفایی گستردهای بود. در این دوره، مهمترین آثار حدیثی شیعه و اهلسنّت شکل گرفت؛ از کافی کلینی در میان شیعیان تا صحیح بخاری و مسلم در میان اهلسنّت. همچنین مکاتب فقهی مختلف گسترش پیدا کردند و فقیهان برجستهای چون احمد بن حنبل، داوود ظاهری و طبری نقش مهمی در تدوین فقه اسلامی داشتند. در کنار آن، جریان عقلگرای معتزله در اوج فعالیت بود و به رشد مباحث کلامی کمک کرد، هرچند در نیمه دوم قرن سوم با ظهور جریان اشعری، گرایش سنتگرا دوباره تقویت شد.
در میان شیعیان، با وجود محدودیت ارتباط مستقیم با امام معصوم (ع)، نظام وکالت باعث شد پیوند فکری و دینی جامعه شیعه با امام حفظ شود. مراکز علمی مهمی مانند قم، ری، بغداد، نیشابور و کوفه به پایگاههای بزرگ فرهنگی تبدیل شدند و عالمانی همچون احمد بن محمد بن عیسی قمی، عبدالله بن جعفر حمیری، سعد بن عبدالله قمی و احمد بن خالد برقی آثار ارزشمندی در حدیث، فقه و کلام پدید آوردند. در مجموع، غیبت صغری نه دوران رکود، بلکه دوره رشد، انسجام و بلوغ علمی بود که بنیانهای فکری مهدویت و تمدن اسلامی را برای قرون آینده استوار ساخت.

آیه شریفه 148 سوره بقره، به ما میآموزد که هر فردی در زندگی خود هدفی دارد و به سمتی حرکت میکند. اما مهمترین هدف، رسیدن به رضایت خداوند و کسب سعادت اخروی است. منتظران امام زمان (عج) نیز باید با انجام اعمال صالح و پرهیز از گناهان، خود را برای ظهور آن حضرت آماده کنند.

آیه 148 سوره بقره به ما میآموزد که در زمان سختیها و فتنهها، باید به سمت اهل بیت (ع) و امام زمان (عج) متمایل شویم و با انجام کارهای خیر، خود را برای ظهور آماده کنیم. این آیه همچنین به ما یادآوری میکند که خداوند بر همه چیز مسلط است و در نهایت، مؤمنان پیروز خواهند بود.

این مقاله به مورثی بودن جایگاه امامت می پردازد

در روزگار ما که حضرت حجت سلام الله علیه صاحب مقام وجه اللهی هستند باید توجه داشته باشیم که به واسطه وجود مبارکشان تمام مخلوقات حیات و بقا دارند.
آیه مورد بحث اشاره به ملیکت حقیقی خداوند چگونگی و لوازم آن دارد.
با تمام این عظمت مقام و بلندی مرتبه، باز هم وجه الله و این جایگاه غیر از خداوند متعال و مخلوق است

این کتابی است که در (وحی بودن) آن شکی نیست و هدایتی است برای متقین، کسانی كه به غيب ايمان دارند و نماز را بر پا مى دارند و از آنچه به آنان روزى داده ايم، انفاق مى كنند.

شب قدر نه تنها شب نزول قرآن و تعیین مقدرات یک سال است، بلکه نمادی از تحقق هدایت الهی و ولایت در زمین نیز میباشد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) به عنوان محور و بستر این هدایت الهی معرفی شدهاند. بدین معنا که تمام نورانیت و هدایتی که در شب قدر به زمین میآید، از طریق وجود مقدس ایشان جریان مییابد.
امام زمان (عجل الله فرجه) به عنوان میوه این درخت نورانی و ادامهدهنده راه حضرت زهرا (س) معرفی شدهاند. قیام ایشان، طلوع خورشید شب قدر و تحقق کامل وعدههای الهی است.

غیبت امام معصوم از چشم های شیعیان وپیروان ایشان، یکی از مهمترین اتفاقاتی است که اتفاق افتاده است. زیرا دیگر ارتباط ظاهری بین امام با شیعیان ومردم قطع شده است.
به همین خاطر یکی از کار هایی که امامان قبل از حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انجام میدادند این بود که مردم را برای این غیبت آماده کنند تا مردم در زمان غیبت امام معصوم، گمراه نشوند.
اولین نفری باشید که پیام خود را ثبت میکند