با توجه به اینکه خداوند متعال، آخرین حجت و امام خود را از چشمان همه غایب کرده است وغیبت کبری رخ داده است، این سوال همیشه در ذهن های مردم خصوصا شیعیان وجود دارد که این غیبت به چه دلیلی رخ داده است و حکمت و دلیل های این غیبت چی میباشد؟
در این مقاله سعی داریم به روایاتی که درباره حکمت ها و دلیل های غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اشاره کرده اند بپردازیم و در آخر، جمع بندی از این ادله و حکمت ها داشته باشیم.
پس در ابتدا به دسته بندی حکمت های ذکر شده در روایات میپردازیم.
به صورت کلی، حکمت های یاد شده در روایات، 7 دسته میشوند که از هر دسته، چند روایت را ذکر میکنیم.
1) عبدالله بن فضل از امام صادق علیه السلام نقل میکند: صاحب اين امر غيبتى ناگزير دارد كه هر باطلگرايى در آن به ترديد مىافتد. گفتم: فدايت شوم! چرا؟ قالَ: لِأَمرٍ لَم يُؤذَن لَنا في كَشفِهِ لَكُم. فرمود: به خاطر چيزى كه اجازه ندادهاند براى شما آشكارش كنيم.
گفتم: پس حكمت غيبتش چيست؟ فرمود: حكمت غيبتش، همان حكمت غيبت حجّتهاى پيشين خداى متعال است.
حكمت اين كار، جز پس از ظهورش، آشكار نمىشود، همان گونه كه حكمت سوراخ كردن كشتى و كشتن جوان و بنا كردن ديوار از سوى خضر عليه السلام براى موسى عليه السلام تا هنگام جدايىشان، آشكار نشد.
اى پسر فضل! اين امر، امرى از امور خدا و رازى از رازهاى او و امرى نهان از نهانهاى اوست، و چون مىدانيم كه خداى عز و جل حكيم است، تصديق مىكنيم كه همه كارهايش حكيمانه است، هر چند دليل آنها برايمان روشن نباشد. [1]
2) ابن عباس از پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه وآله نقل میکنند: على بن ابى طالب، پيشواى امّتم و جانشينم پس از من بر آنهاست. قائمِ منتظر- كه خداوند، زمين را به دست او از عدل و داد پر مىكند، همان گونه كه از ظلم و ستم پر شده است-، از نسل اوست. ...
جابر بن عبد اللَّه انصارى برخاست و به ايشان گفت: اى پيامبر خدا! آيا فرزند قيام كنندهات، غايب مىشود؟ فرمود: به خدايم سوگند، آرى .تا خداوند، مؤمنان را خالص و كافران را نابود كند.
ای جابر اين امر، امرى از امور خدا و رازى از رازهاى خداست كه از بندگان خدا پنهان مانده است. مبادا در آن، شك كنى كه شك در امر خداى عز و جل، كفر است.[2]
1) هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام نقل میکند: اين امر (قيام) روى نمىدهد، «حَتّى لا يَقولَ قائِلٌ: إنّا لَو وُلّينا لَعَدَلنا.» تا آن كه هيچ گروهى از مردم نماند، جز آن كه بر مردم حكومت كنند، براى اين كه كسى نگويد: اگر ما حاكم مىشديم، عدالت مىورزيديم! سپس قائم به حق و عدالت، قيام مىكند.[3]
2) کیسان بن کلیب از امام باقر علیه السلام نقل میکند: دولت ما، آخرين دولت است و هيچ خاندانى نمىماند، جز آن كه پيش از ما به حكومت مىرسد.
«لِئَلّا يَقولوا إذا رَأَوا سيرَتَنا: إذا مَلَكنا سِرنا مِثلَ سيرَةِ هؤُلاءِ» تا آن كه وقتى روش حكومتدارى ما را ديدند، نگويند: اگر ما هم به حكومت مىرسيديم، مانندِ اينها حكومت مىكرديم!
اين، همان سخن خداى عز و جل است كه فرمود: و فرجام، از آنِ پرهيزكاران است.[4]
1) فرات بن احنف از امام صادق علیه السلام نقل میکند که ایشان فرمودند: ... امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: همانا! به خدا سوگند كه من و اين دو فرزندم، كشته خواهيم شد و خداوند، مردى از فرزندانم را در آخر الزمان به خونخواهى ما بر خواهد انگيخت
«ولَيَغيبَنَّ عَنهُم تَمييزاً لِأَهلِ الضَّلالَةِ، حَتّى يَقولَ الجاهِلُ: ما للَّهِ في آلِ مُحَمَّدٍ مِن حاجَةٍ» و او را از مردم، پنهان مىكند تا گمراهان مشخّص شوند و نادانها بگويند: خدا را با خاندان محمّد، كارى نيست.[5]
2) جابر بن یزید جعفی به امام باقر علیه السلام میگوید: فَرَج شما چه زمانى است؟ امام فرمودند: هیهات، هیهات!
«لا يَكونُ فَرَجُنا حَتّى تَغَربَلوا ثُمَّ تَغَربَلوا ثُمَّ تَغَربَلوا» فَرَج ما واقع نمىشود تا آن كه غربال شويد، غربال و غربال شويد تا آن كه خداى متعال، ناخالصىها را ببرد و خالصها را باقى بنهد.[6]
3) منصور صیقل و حارث بن مغيره و گروهى از يارانمان [به گفتگو] نشسته بوديم و امام صادق عليه السلام سخن ما را مىشنيد. پس به ما فرمود: شما كجا هستيد؟! دور است، دور است!
لا وَاللَّهِ لا يَكونُ ما تَمُدّونَ إلَيهِ أعيُنَكُم حَتّى تُغَربَلوا، لا وَاللَّهِ لا يَكونُ ما تَمُدّونَ إلَيهِ أعيُنَكُم حَتّى تُمَحَّصوا، لا وَاللَّهِ لا يَكونُ ما تَمُدّونَ إلَيهِ أعيُنَكُم حَتى تُمَيَّزوا
به خدا سوگند، آنچه را به آن چشم دوختهايد، نمىشود، تا آن كه غربال شويد. به خدا سوگند، آنچه را به آن چشم دوختهايد، نمىشود تا خالص شويد. به خدا سوگند، آنچه را به آن چشم دوختهايد، نمىشود تا از هم متمايز شويد.
به خدا سوگند، آنچه را به آن چشم دوختهايد، نمىشود، جز پس از نااميدى. به خدا سوگند، آنچه را به آن چشم دوختهايد، نمىشود، تا آن كه بدبخت شود، هر كه بايد بدبخت بشود و خوشبخت شود هر كه بايد خوشبخت شود.[7]
1) عبدالعظیم حسنی از پدرانش نقل میکند که امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: قائم ما، غيبتى دور و دراز دارد و شيعه را مىبينم كه در روزگار غيبتش، مانند گلّههاى در پى مرتع، به اين سو و آن سو مىروند و آن را نمىيابند.
هان! هر كس از آنان كه بر دينش استوار بماند و دلش به سبب به درازا كشيدن غيبت امامش، سخت نگردد، روز قيامت در بهشت، همتراز من خواهد بود.
«إنَّ القائِمَ مِنّا إذا قامَ لَم يَكُن لِأَحَدٍ في عُنُقِهِ بَيعَةٌ؛ فَلِذلِكَ تَخفى وِلادَتُهُ ويَغيبُ شَخصُهُ» سپس فرمودند: قائم ما، هنگامى كه قيام مىكند، بيعت هيچ كس را به گردن ندارد و به اين خاطر است كه ولادتش پنهان و وجودش غايب مىماند.[8]
2) اسحاق بن یعقوب میگوید: از محمّد بن عثمان عمرى خواستم كه نوشته مرا كه در آن، مسائل پيچيدهام را پرسيدهام، به امام عليه السلام برساند. [پس از مدّتى] توقيعى چنين به خطّ مولايمان، رسيد: ... وأَمّا عِلَّةُ ما وَقَعَ مِنَ الغَيبَةِ، فَإِنَّ اللَّهَ عز و جل يَقولُ: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ إنَّهُ لَم يَكُن أحَدٌ مِن آبائي إلّاوقَد وَقَعَت في عُنُقِهِ بَيعَةٌ لِطاغِيَةِ زَمانِهِ، وإنّي أخرُجُ حينَ أخرُجُ ولا بَيعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّواغيتِ في عُنُقي.
امّا علت وقوع غيبت؛ زيرا خداى عز و جل مىفرمايد: اى مؤمنان! از چيزهايى نپرسيد كه اگر آشكار شود، بدتان مىآيد . هيچ يك از پدران من نبود، جز آن كه بيعتى با طاغوت زمانش، بر گردنش سنگينى مىكرد؛ ولى من كه قيام كنم، بيعت هيچ يك از طاغوتها بر گردنم نيست.[9]
1) زراره از امام صادق علیه السلام نقل میکند: قائم، قبل از قيامش، غيبتى دارد إنَّهُ يَخافُ- وأَومَأَ بِيَدِهِ إلى بَطنِهِ- يَعنِي القَتلَ كه در آن دوره، بيمناك از كشته شدن است.[10]
2) محمد بن ابی عمیر از امام صادق علیه السلام نقل میکند: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: جوان (امام زمان) ، ناگزير غيبتى دارد. به ايشان گفته شد: چرا، اى پيامبر خدا؟ قالَ: يَخافُ القَتلَ. فرمود: از كشته شدن بيم دارد.[11]
1) حنان بن سدیر از پدرش از امام صادق علیه السلام نقل میکند: قائم ما، غيبتى دور و دراز دارد. به ايشان گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! براى چه؟ فرمود:
«قالَ: لِأَنَّ اللَّهَ عز و جل أبى إلّاأن تَجرِيَ فيهِ سُنَنُ الأَنبِياءِ عليهم السلام في غَيباتِهِم، وإنَّهُ لا بُدَّ لَهُ- يا سَديرُ- مِنِ استيفاءِ مُدَدِ غَيباتِهِم، قالَ اللَّهُ تَعالى: لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ . أي سُنَنَ مَن كانَ قَبلَكُم. »
زيرا خداوند اراده كرده است كه سنّتهاى مربوط به غايب شدن پيامبران، در باره قائم عليه السلام بىاستثنا جارى شود و- اى سدير- گزيرى نيست جز اين كه تمام دوره غيبت آنان، جارى شود.
خداوند متعال مىفرمايد: شما همه حالتها را پشت سر مىگذاريد؛ يعنى سنّتهاى پيشينيان، در باره شما جارى خواهد شد.[12]
2) ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل میکند: إنَّ سُنَنَ الأَنبِياءِ عليهم السلام بِما وَقَعَ بِهِم مِنَ الغَيباتِ حادِثَةٌ فِي القائِمِ مِنّا أهلَ البَيتِ، حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ وَالقُذَّةِ بِالقُذَّةِ.
هر چه از سنّتهاى مربوط به غايب شدن پيامبران هست، در قائمِ ما اهل بيت نيز واقع مىشود، به همان گونه و بى هيچ تفاوتى. گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! قائمِ شما اهل بيت كيست؟
فرمود: اى ابو بصير! او پنجمين نسل فرزندم موسى است. او فرزند سَرور كنيزان است و چنان غيبتى دارد كه باطلگرايان در آن به ترديد افتند.
سپس خداى عز و جل او را ظاهر مىكند و مشرق و مغرب زمين را به دست او فتح مىنمايد و روح خدا، عيسى بن مريم، فرود مىآيد و پشت سرش نماز مىگزارد و زمين به نور پروردگارش منوّر مىگردد، و هيچ جايى در زمين باقى نمىماند كه جز خدا را در آن مىپرستند، مگر آن كه به پرستش خداوند، روى مىآورند، و دين به طور كامل، از آنِ خداست [و دينِ ديگرى نيست]، هر چند مشركان را ناخوش آيد.[13]
1) از امام صادق علیه السلام پرسیده شد: چرا امير مؤمنان، على عليه السلام، از همان آغاز، با مخالفانش نجنگيد؟ فرمودند: به خاطر آيهاى در كتاب خداى متعال: اگر [مؤمنان از كافران] جدا مىشدند، كافرانِ آنها را به عذابى دردناك، عذاب مىكرديم.
گفتم: مقصود از جدايى آنها چيست؟ فرمود: مؤمنانى كه در صُلب برخى كافران به وديعت نهاده شده بودند.
وكَذلِكَ القائِمُ عليه السلام، لَم يَظهَر أبَداً حَتّى تَخرُجَ وَدائِعُ اللَّهِ عز و جل، فَإِذا خَرَجَت ظَهَرَ عَلى مَن ظَهَرَ مِن أعداءِ اللَّهِ عز و جل فَقَتَلَهُم.
و قائم، همين گونه است. ظهور نمىكند تا وديعههاى خداوند عز و جل [از صلب پدرانشان] بيرون آيند (متولّد شوند). پس چون قيام كند، بر دشمنان خدا چيره مىشود و آنها را مىكشد.[14]
2) ابراهیم کرخی از امام صادق علیه السلام میپرسد: خداى به سامانت بدارد! آيا على عليه السلام در دين خداى عز و جل، نيرومند نبود؟ فرمود: چرا. گفت: پس چگونه آن دسته بر او چيره شدند؟ و چرا آنان را نراند؟ و چه چيز جلويش را گرفت؟ فرمود: آيهاى در كتاب خداى عز و جل، مانع او شد. گفتم: چه آيهاى؟ فرمود: لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً سخن خداى عز و جل كه: اگر آنان از هم متمايز بودند، كافرانِ آنها را عذابى دردناك مىكرديم. خدا وديعههايى در پشت كافران و منافقان داشت و على عليه السلام پدران را نكُشت تا فرزندانِ به وديعت نهاده شده در صلب ايشان، بيرون آيند. هنگامى كه وديعهها بيرون آمدند، با آنان به جنگ پرداخت و بر آنها غلبه كرد. وكَذلِكَ قائِمُنا أهلَ البَيتِ، لَن يَظهَرَ أبَداً حَتّى تَظهَرَ وَدائِعُ اللَّهِ عز و جل، فَإِذا ظَهَرَت ظَهَرَ عَلى مَن يَظهَرُ فَقَتَلَهُ. قائمِ ما اهل بيت نيز چنين است. ظهور نخواهد كرد، تا آن كه وديعههاى خدا آشكار شوند و هنگامى كه وديعهها بيرون آيند و آشكار شوند، بر دشمنان چيره مىشود و آنها را مىكشد.[15]
براى تبيين حكمت غيبت امام مهدى عليه السلام، توجّه به سه نكته مهم، ضرورى است:
از نگاه قرآن كريم، فراگير شدن اسلام در جهان و غلبه آن بر همه اديان در آينده تاريخ، امرى ضرورى، قطعى و اجتنابناپذير است.
اين كتاب آسمانى در سه آيه تصريح مىفرمايد: هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ.[16] اوست كه پيامبر خويش را با هدايت و دينِ حق روانه كرد تا آن را بر همه دينها چيره كند.
همچنين صراحتاً اعلام مىكند كه خداوند متعال در كتاب زبور، به مردم وعده داده كه روزى، صالحان بر زمين، حكومت خواهند كرد: وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ[17] و در زبور، پس از ذكر نوشتيم كه زمين را بندگان صالحم به ارث مىبرند.
از نظر اسلام، انسان، در سرنوشت خود نقش آفرینی می کند؛ چنان كه قرآن مىفرمايد: إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ[18] خداوند، سرنوشت هيچ قوم [و ملّتى] را تغيير نمىدهد، مگر آن كه آنان آنچه را در خودشان است، تغيير دهند.
بنا بر اين، یکی از چیز های تاثیر گذار در برپایی حکومت جهانی اسلام، انتخاب مردم و پذیرش ایشان است.
اگر خداوند متعال مىخواست اسلام از طريق اعجاز و اجبار، جهانى شود، در عصر نبوّت خاتم انبيا صلى الله عليه و آله چنين مىشد؛ امّا اين گونه نخواسته و نمىخواهد:
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ[19]
و اگر پروردگار تو مىخواست، تمام كسانى كه روى زمين هستند، همگى [به اجبار] ايمان مىآوردند. آيا تو مىخواهى مردم را مجبور سازى كه ايمان بياورند.
بر اين اساس، براى فراگير شدن ارزشهاى دينى در جهان، پذیرش مردم نسبت به امام زمان (علیه السلام) و نا امیدی از تمام مدعیان عدل و داد می باشد.
به این مسئله در قسمت وظائف زمان غیبت پرداخته شده است
بررسى احاديثى كه نقش امام مهدى عليه السلام در آينده تاريخ اسلام را بيان مىكنند، نشان مىدهد كه آن بزرگوار، بقيّة اللَّه و تنها ذخيره از رهبران بزرگ الهى براى جهانى كردنِ ارزشهاى انسانى و اسلامى در جهان است.
تنها اوست كه مىتواند همه قدرتهاى شيطانى را در هم بكوبد، ريشه ظلم و تجاوز را در جهان قطع كند، بنيانهاى شرك و نفاق را ويران نمايد، احكام نورانى قرآن را احيا كند و همه ارزشها و در رأس آنها عدالت اجتماعى را در جهان برقرار نمايد.
امّا بايد توجّه داشت كه- همان طور كه اشاره شد- او در كنار فراهم آمدن زمينه براى جهانى شدن اسلام، اين اهداف را تحقّق خواهد داد، نه از طريق اعجاز و اجبار؛ زيرا سنت الهى آن نيست كه به اكراه و اجبار مردمان را اصلاح كند، بلكه اين امر بايد آگاهانه و از روى اختيار باشد.
با توجه به نکاتی که ذکر شد، شاید بتوان گفت که اصلی ترین حکمت ودلیل غیبت امام زمان، این است که مردم آماده ظهور ایشان نیستند و خود مردم باید به این واقعیت برسند که برای درست شدن جهان، هیچ راهی جز چنگ زدن به دامان حجت خدا و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وجود ندارد.
وشاید از همین جهت است که امام صادق علیه السلام میفرمایند: إنَّ وَجهَ الحِكمَةِ فى ذلِكَ لا يَنكَشِفُ إلّابَعدَ ظُهورِهِ، كَما لا يَنكَشِفُ وَجهُ الحِكمَةِ لِما أتاهُ الخِضرُ عليه السلام مِن خَرقِ السَّفينَةِ، وَ قَتلِ الغُلامِ، وَ إقامَةِ الجِدارِ لِموسى عليه السلام إلّا وَقتَ افتِراقِهِما.
حكمت اين كار، جز پس از ظهورش، آشكار نمىشود، همان گونه كه حكمت سوراخ كردن كشتى و كشتن جوان و بنا كردن ديوار از سوى خضر عليه السلام براى موسى، تا هنگام جدايىشان، آشكار نشد.[20]
بنا بر اين، ساير آنچه در تبيين حكمت غيبت امام مهدى عليه السلام در احاديث اسلامى آمده به گونهاى به اين حكمت باز مىگردد و يا مطلبى است كه به تناسب فهم مخاطب، بيان شده است.
مثلا اینکه میفرمایند که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از کشته شدن میترسند نیز به همین حکمت اصلی برمیگردد. زیرا بديهى است كه مقصود از ترس، ترس از شهادت نيست؛ چرا كه امام مهدى عليه السلام همچون اجداد بزرگوارش، عاشق شهادت در راه خداست؛ بلكه ترس او، از اين است كه با كشته شدن، او وعده الهى مبنى بر جهانى شدن اسلام، تحقّق نيابد و هدف بزرگ همه انبياى الهى- يعنى استقرار عدالت همه جانبه اجتماعى- محقّق نگردد.
[1] کمال الدین، ص481
[2] کمال الدین، ص287
[3] الغیبة للنعمانی، ص274
[4] الغیبة للنعمانی، ص274
[5] الغیبة للنعمانی، ص140
[6] کمال الدین، ص347
[7] الکافی، ج1، ص370
[8] کمال الدین، ص303، ح14
[9] کمال الدین، ص483، ح4
[10] الکافی، ج1، ص340، ح18
[11] علل الشرایع، ص243، ح1
[12] کمال الدین، ص480، ح6
[13] کمال الدین، ص345، ح31
[14] کمال الدین، ص641
[15] تفسير القمي، ج2، ص: 316
[16] سوره توبه، آیه 33 و سوره فتح، آیه 28 و سوره صف، آیه 9.
[17] سوره انبیاء، آیه 105
[18] سوره رعد، آیه 11
[19] سوره یونس، آیه 99
[20] کمال الدین، ص481
امام صادق علیه السلام میفرمایند: إنَّ وَجهَ الحِكمَةِ فى ذلِكَ لا يَنكَشِفُ إلّابَعدَ ظُهورِهِ، كَما لا يَنكَشِفُ وَجهُ الحِكمَةِ لِما أتاهُ الخِضرُ عليه السلام مِن خَرقِ السَّفينَةِ، وَ قَتلِ الغُلامِ، وَ إقامَةِ الجِدارِ لِموسى عليه السلام إلّا وَقتَ افتِراقِهِما.
حكمت اين كار، جز پس از ظهورش، آشكار نمىشود، همان گونه كه حكمت سوراخ كردن كشتى و كشتن جوان و بنا كردن ديوار از سوى خضر عليه السلام براى موسى، تا هنگام جدايىشان، آشكار نشد.
مسجد جمکران در اطراف شهر قم و در فاصله 8 کیلومتری از حرم مظهر حضرت معصومه سلام الله علیها و6 کیلومتری از شهر قم واقع شده است. و نام گذاری این مسجد به جمکران به این دلیل است که این مسجد در نزدیکی روستا جمکران، از روستا های شهر قم، واقع شده است.
یکی از مشهور ترین مکان هایی که به حضرت صاحب الزمان عجل الله فرجه منسوب شده است، مسجد سهله است که در این مقاله به توضیحی اجمالی و مختصر از این مسجد و روایاتی که درباره آن از اهل بیت علیهم السلام نقل شده است میپردازیم.
داستان ولادت امام زمان (عج) یکی از روایات مهم و شگفتانگیز در شیعه است که به طور مفصل توسط مورخان و علما نقل شده است. بر اساس این روایات، ولادت حضرت مهدی (عج) در نیمه شعبان سال 255 هجری قمری در سامرا اتفاق افتاد.
داستان ازدواج حضرت نرجس خاتون با امام حسن عسکری (ع) یکی از روایات مهم شیعه است. نرجس خاتون، شاهزادهای رومی بود که به اسارت مسلمانان درآمد و در نهایت به دست امام هادی (ع) خریداری شد. پس از اسلام آوردن، با امام حسن عسکری (ع) ازدواج کرد و مادر امام زمان (عج) شد. این روایت نشان میدهد که چگونه خداوند برای حفظ نسل امامت و ظهور منجی عالم، برنامهریزی دقیقی داشته است. روایت ازدواج نرجس خاتون، حاوی نکات آموزندهای درباره ایمان، صبر، و اهمیت ولایت اهل بیت (ع) است.
آیه 148 سوره بقره به ما میآموزد که در زمان سختیها و فتنهها، باید به سمت اهل بیت (ع) و امام زمان (عج) متمایل شویم و با انجام کارهای خیر، خود را برای ظهور آماده کنیم. این آیه همچنین به ما یادآوری میکند که خداوند بر همه چیز مسلط است و در نهایت، مؤمنان پیروز خواهند بود.
آیه شریفه 148 سوره بقره، به ما میآموزد که هر فردی در زندگی خود هدفی دارد و به سمتی حرکت میکند. اما مهمترین هدف، رسیدن به رضایت خداوند و کسب سعادت اخروی است. منتظران امام زمان (عج) نیز باید با انجام اعمال صالح و پرهیز از گناهان، خود را برای ظهور آن حضرت آماده کنند.
اولین نفری باشید که پیام خود را ثبت میکند