در یکی از نامه های امام زمان (علیه السلام) به شیعیان چنین آمده است:
... وَ لَوْ لَا مَا عِنْدَنَا مِنْ مَحَبَّةِ صَلَاحِكُمْ وَ رَحْمَتِكُمْ وَ الْإِشْفَاقِ عَلَيْكُمْ لَكُنَّا عَنْ مُخَاطَبَتِكُمْ فِي شُغُلٍ فِيمَا قَدِ امْتُحِنَّا بِهِ مِنْ مُنَازَعَةِ الظَّالِمِ الْعُتُلِّ الضَّالِّ الْمُتَتَابِعِ فِي غَيِّهِ الْمُضَادِّ لِرَبِّهِ الدَّاعِي مَا لَيْسَ لَهُ الْجَاحِدِ حَقَّ مَنِ افْتَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُ الظَّالِمِ الْغَاصِبِ وَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِي أُسْوَةٌ حَسَنَة.... [1]
اگر محبت و علاقه ما به صلاح و رحمت شما و شفقت و مهربانی به شما نبود، به جای این که با شما ارتباط داشته باشیم، در آنچه که به آن امتحان شده اید؛ یعنی منازعه با ستمگر شکم باره گمراه که پیروی از سرکشی و ستمش میکند و نسبت به پروردگارش گمراه است. و چیزی را ادعا میکند که حقش نیست و حق کسی را که خداوند اطاعتش را واجب نموده انکار کرده و ظالم و غاصب است. به کار خودمان مشغول میشدیم و شما را از گمراهی هدایت نمی کردیم. سیره و عمل یگانه دختر پاک رسول خدا برای من اسوه نیکو و پسندیده ای است.
مقالات مرتبط:
ارتباط سوره قدر با حضرت زهرا و امام زمان
مقدمتا بحثی در مورد معنای اسوه و احادیث پیرامون آن انجام می دهیم و بعد معنای روایت را مشخص می کنیم.
در کتب لغت اسوه، به معنای شخصی که در انجام دادن افعال به آن اقتدا می شود.[2] که در فارسی «الگو» گفته می شود.
البته در بعض کتب به معنای شباهت دو چیز به همدیگر هم گفته شده است.[3]
در برخی از آیات قرآن به اسوه و الگو بودن پیامبر (صلی الله علیه و آله) و حضرت ابراهیم (علیه السلام)، برای مسلمانان اشاره شده است.
الأحزاب : 21 لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيرا
الممتحنة : 4 قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلاَّ قَوْلَ إِبْراهيمَ لِأَبيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصير
این آیات به این معنی هستند که مسلمانان باید در رفتار و اعمال خود از پیامبر الگو بگیرند. زیرا قطعا اعمال پیامبر در نزد خدا صحیح است پس اگر مسلمانان هم همانطور رفتار کنند؛ اعمالشان مورد قبول واقع خواهد شد.
در روایات جریان غصب خلافت، حضرت هارون اسوه امیر المؤمنین (علیه السلام) در سکوت و مظلومیت می باشند.[4]
در روایتی از امام (علیه السلام) یکی از حکمت هایی که خداوند، پیامبران را به صورت ملائکه نازل نکرده است. همین مسئله الگو شدن است.[5]
زیرا اگر ملائکه نازل می شدند؛ مردم برای انجام دستورات بهانه می آورند که این ملائکه شبیه ما نیستند و کار های آنها با ما فرق دارد. اما وقتی به صورت انسان می باشند، دیگر کاملا الگوی آنها می شوند.
داستان این نامه این است که یکی از شیعیان، ادعا می کند که بعد از امام عسکری (علیه السلام) امامی نیست. در این نامه حضرت دلیل هایی برای اثبات امامت می آورند. و بعد عبارتی که ذکر شد را بیان می کنند.
با توجه به قبل و بعد کلام چند احتمال در مورد الگو بودن حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای امام زمان (علیه السلام) می باشد.
محبت به شیعیان: همانطور که حضرت زهرا (سلام الله علیها)، از روی محبتی که به امت جدشان داشتند با زخم و جراحات به درب خانه های آنها می رفتند تا هدایتشان کنند؛ امام زمان نیز در اینجا می فرمایند ما از روی محبتی که به شما داریم، در پیروز شدن امتحانات، به شما کمک می کنیم.
استفاده نکردن از اسباب غیر عادی: همانطور که حضرت زهرا (سلام الله علیها)، حقشان توسط ظالمان غصب شد ولی از اسباب غیر عادی استفاده نکردند. امام زمان هم در اینجا می فرمایند: شیعیان باید این امتحانات را پشت سر بگذارند تا روز ظهور فرا برسد.
بیعت نکردن با ظالم: حضرت زهرا (سلام الله علیها) با هیچ ظالمی بیعت نکردند. امام زمان (علیه السلام) هم بیعت هیچ ظالمی را در ذمه خود ندارند. که این خصوصیت در سایر ائمه به صورت ظاهری می باشد.
احتمالات اول و دوم با توجه قبل و بعد متن حدیث است. اما احتمال سوم، توجه به این شده است که چرا اینجا به خصوص حضرت زهرا (سلام الله علیها) را مثال زدند؟ چراکه ائمه قبل یک بیعت ظاهری و با اجبار انجام داده بوند ولی حضرت زهرا و امام زمان (علیهما السلام) اینگونه نیستند.
آیا می توان منظور توقیع شریف به معنای هر نوع شباهتی به حضرت زهرا (سلام الله علیها) باشد.
قبلا گفته شد که اسوه می تواند به معنای هر نوع شباهتی باشد. در بعضی روایات هم مؤید بر همین معنا وجود دارد.
شاهد 1: در ماجرای تهمتی که به امام رضا (علیه السلام) در مورد فرزندشان زدند. حضرت اینگونه می فرمایند: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ فِيَّ وَ فِي ابْنِي مُحَمَّدٍ أُسْوَةً بِرَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنِهِ إِبْرَاهِيمَ.[6]
حمد مخصوص خدایی است که در من و فرزندم یک اسوه (شباهت) به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و فرزندش قرار داد.
یعنی می فرمایند همانطور که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) تهمت زدند که ابراهیم، فرزند شما نیست؛ به امام رضا (علیه السلام) هم تهمت زدند که فرزند شما برای شخص دیگری است. و به اعجاز خدا دروغ بودن این تهمت ها واضح شد.
شاهد2: محمد بن مسلم، خدمت امام صادق (علیه السلام) می رسد و به خاطر دوری و غربت از امام شکایت می کند. حضرت در پاسخ می فرمایند: وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتَ مِنْ بُعْدِ الشُّقَّةِ فَلَكَ بِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أُسْوَةٌ بِأَرْضٍ نَائِيَةٍ عَنَّا بِالْفُرَات[7]
« بدان که در این غربت و دوری یک اسوه (شباهتی) با امام حسین (علیه السلام) داری.»
یعنی یک شباهت کوچک در غربت داری و برای اینکه این غم آسان شود به مصیبت ایشان تفکر کن.
با توجه به این مقدمه به بیان شباهت ها می پردازیم:
طبق روایات، تمام اهل بیت نور هستند. اما به طور خاص در مورد حضرت زهرا و امام زمان روایاتی وجود دارد.
الف) حضرت زهرا (سلام الله علیها)، نور آسمان
در روایتی طولانی چنین نقل شده است: ِ ثُمَّ أَظْلَمَتِ الْمَشَارِقُ وَ الْمَغَارِبُ فَشَكَتِ الْمَلَائِكَةُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى أَنْ يَكْشِفَ عَنْهُمْ تِلْكَ الظُّلْمَةَ فَتَكَلَّمَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ كَلِمَةً فَخَلَقَ مِنْهَا رُوحاً ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ فَخَلَقَ مِنْ تِلْكَ الْكَلِمَةِ نُوراً فَأَضَافَ النُّورَ إِلَى تِلْكَ الرُّوحِ وَ أَقَامَهَا مَقَامَ الْعَرْشِ فَزَهَرَتِ الْمَشَارِقُ وَ الْمَغَارِبُ فَهِيَ فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ وَ لِذَلِكَ سُمِّيَتِ الزَّهْرَاءَ لِأَنَّ نُورَهَا زَهَرَتْ بِهِ السَّمَاوَات... [8]
« زمانی که آسمان ها در ظلمت رفتند؛ ملائکه به خدا شکایت کردند. خدا یک کلمه ای را تکلم کرد که از آن کلمه روحی را خلق کرد. سپس کلمه ای دیگر و از آن نوری را خلق کرد. نور را به روح اضافه کرد و در مقام عرش قرار داد. در این هنگام مشارق و مغارب روشن شدند.
به همین خاطر به ایشان زهرا گفته می شود؛ زیرا آسمان ها به وسیله نور ایشان روشن شد.»
ب) امام زمان (علیه السلام) نور زمین
در روایتی زمان ظهور را اینچنین توصیف می کنند: إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ اسْتَغْنَى الْعِبَادُ عَنْ ضَوْءِ الشَّمْسِ وَ ذَهَبَتِ الظُّلْمَةُ...[9]
« زمانی که قائم ما قیام کند. زمین با نور پروردگارش نورانی می شود و مردم از نور خورشید بی نیاز می شوند.»
یکی از القاب مشهور حضرت نرجس خاتون، «بهترین کنیزان» است. این لقب توسط پیامبر و امیر المومنین (صلوات الله علیهما) به کار رفته است. (مقاله نام مادر امام زمان)
عبد الرحیم قصیر از امام باقر (علیه السلام) می پرسد: لقب «خِيَرَةِ الْإِمَاء» برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) می باشد؟
امام در جواب می فرمایند: «فَاطِمَةَ ع خِيَرَةُ الْحَرَائِر» ایشان بهترین زنان آزاده هستند.[10]
بهترین بانو بودن در بین کنیزان شباهتی به حضرت زهرا (سلام الله علیها) محسوب می شود.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «وقتی حضرت خدیجه (س) با پیامبر (ص) ازدواج کرد، زنان مکه او را تنها گذاشتند. تا این که به حضرت زهرا (س) باردار شد.
در آن زمان بود که « كَانَتْ فَاطِمَةُ ع تُحَدِّثُهَا مِنْ بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا» فاطمه، با او سخن می گفت و از او می خواست که صبر کند.[11]
در جریان ولادت امام زمان(علیه السلام)، حکمیه خاتون در آن شب نزد مادرش بوده و طبق دستور امام حسن عسکری (علیه السلام) سوره قدر را بر ایشان تلاوت می کند. ناگهان پدیده ای می بیند:
«فَأَجَابَنِي الْجَنِينُ مِنْ بَطْنِهَا يَقْرَأُ مِثْلَ مَا أَقْرَأُ وَ سَلَّمَ عَلَي» جنین در شکم مادر هم با ایشان سوره قدر را تلاوت می کند و به ایشان سلام می کند. [12]
علاقه و محبّت رسول خدا (ص) به حضرت زهرا (س) را در این نوشتار نمی توان بیان کرد و فقط به ذکر روایتی بسنده می کنیم:
پیامبر (صلی الله علیه وآله) در صبح عروسی ایشان، ظرفی از شیر آوردند و فرمودند: « اشْرَبِي فِدَاكِ أَبُوكِ» بنوش، پدرت فدایت شود![13]
پیامبر (ص) با معرفی حضرت مهدی (عج) می فرماید: « بِأَبِي ابْنُ خِيَرَةِ الْإِمَاءِ[14]» پدرم فدای فرزند بهترین کنیزان.
آن قدر او محبوب پیامبر (ص) است که در دعای عهد می خوانیم: «اللّهُمَّ و سُرَّ نبیَّکَ محمّداً بِرُؤیَتِه؛[15] خدایا! خوش حال کن پیامبرت محمد را به واسطه دیدار وجود مقدس حضرت مهدی.
طبق مسلمات در بین مسلمانان این است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) با ابابکر بیعت نکردند. در اینجا به نقل بخاری اکتفا می کنیم.
فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فِي ذَلِكَ، فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ[16]
پیشوایان معصوم ما، اگر با کسی پیمان می بستند، (گر چه از روی مصلحت و تقیه)، به آن پای بند بودند. بهترین گواه، این است که امام حسین (ع) تا زمانی که معاویه زنده بود، به خاطر احترام به صلح برادرش قیام نکرد. حضرت مهدی (عج) به دلیل این که برای ریشه کن کردن ستم و ستمگران آفریده شده است و اگر ظاهر و آشکار بود، سکوتش به معنای رضا به ستمگری ستمگران و ترک نبرد با آنان بود (گرچه از روی تقیّه) در پس پرده غیبت به سر می برد تا بیعت کسی بر گردنش نباشد. همین، یکی از علل غیبت آن حضرت شمرده شده است.
امام حسن (علیه السلام) در جریان صلح معاویه اینطور فرمودند: آیا نمی دانید همه ما ائمه، بیعت ظالم زمان ما بر گردن ما می آید؟ غیر از قائم ما « يُخْفِي وِلَادَتَهُ وَ يُغَيِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَة ٌ إِذَا خَرَج»
قائم ما زمانی که قیام می کند؛ بیعت هیچ کسی بر گردن ایشان نیست. به همین در غیبت به سر می برد.[17]
الف) مظلومیت حضرت زهرا(س)
در زیارت آن حضرت می خوانیم: « السَّلَامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمَعْصُومَةُ الْمَظْلُومَة» سلام بر تو ای پاک ستمدیده
و «اللهم صل... و صلّ علی البتول.... الْمَظْلُومَةِ الْمَقْهُورَةِ الْمَغْصُوبَةِ حَقُّهَا الْمَمْنُوعَةِ إِرْثُهَا الْمَكْسُورَةِ ضِلْعُهَا»[18]
ب) مهدی (عج) ستمدیده است:
امیر مؤمنان علی (ع) در ترسیم مظلومیت و غربت فرزندش مهدی (عج) می فرماید: « ُ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِيدُ الطَّرِيدُ الْفَرِيدُ الْوَحِيدُ» ؛ صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنها است.[19]
الف) حضرت زهرا(س) شفیع روز قیامت است:
مقام شفاعت ایشان بسیار عظیم است. وقتی خدا در قیامت همه مردم را جمع می کند؛ ندا می آید که چشم هایتان را پایین اندازید و حضرت زهرا (سلام الله علیها) وارد قیامت می شوند. در این مقام خدا از ایشان می خواهد که درخواست ها خود را بگویند.
در یکی از این درخواست ها چنین می فرمایند: َ يَا رَبِّ شِيعَتِي فَيَقُولُ اللَّهُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِينَ يَا رَبِّ شِيعَةَ وُلْدِي فَيَقُولُ اللَّهُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِينَ يَا رَبِّ شِيعَةَ شِيعَتِي فَيَقُولُ اللَّهُ انْطَلِقِي فَمَنِ اعْتَصَمَ بِكِ فَهُوَ مَعَكِ فِي الْجَنَّةِ فَعِنْدَ ذَلِكِ يَوَدُّ الْخَلَائِقُ أَنَّهُمْ كَانُوا فَاطِمِيِّين
پروردگارا، شیعیانم. خدا می فرماید: همه را آمرزیدم. بعد در خواست می کنند: شیعیان فرزندانم و بعد پیروان شیعیانم که خدا می فرماید: هر کس به تو متصل شود؛ همراهت در بهشت می باشد.
ب) مقام شفاعت امام زمان (علیه السلام)
در حدیثی، امیر مومنان علی (ع) و جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا (ص) نقل می کنند که پیامبر (ص) مقامات ائمه (ع) را در روز قیامت بیان فرمود. مقام حضرت مهدی (عج) را این گونه بیان می فرماید:
«الْمَهْدِيُّ شَفِيعُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» امام مهدی (عج)، شفیع مؤمنان در روز قیامت است؛ چرا که اذن شفاعت، از طرف خداوند داده نمی شود مگر به کسی که خداوند بخواهد و به آن راضی باشد.[20]
نتیجه گیری و جمع بندی:
در نامه امام زمان (عج) به شیعیان، به مسئله الگو قرار دادن حضرت زهرا (س) اشاره شده است. این پژوهش تلاش کرد تا با بررسی معنای اسوه و تطبیق آن بر زندگی حضرت زهرا (س) و امام زمان (عج)، به درک عمیقتری از این موضوع دست یابد.
نتایج اصلی این پژوهش عبارتند از:
مفهوم اسوه: اسوه به معنای الگویی است که در انجام اعمال و رفتار به آن اقتدا میشود.
اسوه بودن حضرت زهرا (س) برای امام زمان (عج): امام زمان (عج) با ذکر حضرت زهرا (س) به عنوان اسوه خود، به شباهتهای بسیاری بین خود و ایشان اشاره میکنند. این شباهتها در حوزههای مختلفی مانند نورانیت، مظلومیت، شفاعت، ارتباط با خداوند و عدم بیعت با ظالمان قابل مشاهده است.
حکمت الگو قرار دادن حضرت زهرا (س): الگو قرار دادن حضرت زهرا (س) برای امام زمان (عج) دلایل مختلفی دارد. از جمله این دلایل میتوان به نشان دادن راه و روش صحیح برای زندگی، ایجاد امید و انگیزه در شیعیان و تقویت پیوند بین امام و امت اشاره کرد.
برخی از شباهتهای مهم بین حضرت زهرا (س) و امام زمان (عج):
نورانیت: هر دو به عنوان نور آسمان و زمین معرفی شدهاند.
مظلومیت: هر دو در طول زندگی خود مظلومیتهای زیادی را تحمل کردند.
شفاعت: هر دو مقام شفاعت در روز قیامت را دارند.
عدم بیعت با ظالمان: هیچکدام از این دو بزرگوار با ظالمان بیعت نکردهاند.
محبوبیت نزد پیامبر (ص): هر دو مورد علاقه و محبت فراوان پیامبر (ص) بودند.
[1] . الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة، النص، ص: 286
[2] . المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، ج1، ص: 15
[3] . كتاب العين، ج7، ص: 333، هؤلاء القوم أُسْوَةٌ في هذا الأمر، أي: حالهم فيه واحدة
[4] . كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص: 264، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج2، ص: 568: وَ لَا تُلْقِ بِهَا إِلَى التَّهْلُكَةِ فَإِنَّكَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ لَكَ بِهَارُونَ أُسْوَةٌ حَسَنَة
علل الشرائع، ج1، ص: 149 وَ لِي بِأَخِي هَارُونَ ع أُسْوَةٌ إِذْ قَالَ لِأَخِيهِ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي فَإِنْ قُلْتُمْ لَمْ يَسْتَضْعَفُوهُ وَ لَمْ يُشْرِفُوا عَلَى قَتْلِهِ فَقَدْ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ قُلْتُمُ اسْتَضْعَفُوهُ وَ أَشْرَفُوا عَلَى قَتْلِهِ فَلِذَلِكَ سَكَتَ عَنْهُمْ فَالْوَصِيُّ أَعْذَر
[5] . تفسير العياشي، ج2، ص: 128
[6] . دلائل الإمامة (ط - الحديثة)، ص: 387
[7] . كامل الزيارات، النص، ص: 276
[8] . الفضائل (لابن شاذان القمي)، ص: 129
[9] . الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص: 381
[10] . الغيبة للنعماني، النص، ص: 229
[11] . الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 593
[12] . كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص: 428
[13] . مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص: 356، همچنین در جای دیگر: كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص: 36
[14] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 323
[15] . مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج1، ص: 161
[16] . صحيح البخاري نویسنده : البخاري جلد : 5 صفحه : 139
[17] . كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص: 225
[18] . إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج2، ص: 625
[19] . كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص: 303
[20] . مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج1، ص: 292